Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرنگار حوزه تکیه حسینی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شاعران آیینی کشورمان هر کدام به یاد عزای سالار شهیدان (ع) و یاران وفادارشان ابیاتی را سروده‌اند که در آستانه روز اول ماه محرم الحرام، شما می توانید اشعار ویژه دو طفلان حضرت زینب (س) را  مشاهده کنید.

وقتی کسی ز جان خودش دست میکشد
از هستی و جهان خودش دست میکشد

وقتی که آفتاب دلش می‌کند غروب
از ماه آسمان خودش دست میکشد

یادش میان خلق خدا می‌شود عزیز
هرکس که از نشان خودش دست میکشد

وقتی که صحبت ازغم و داغ حسین شد
زینب ز کودکان خودش دست میکشد

یک بار رو زدم به تو اینگونه تا مکن
سهمیه‌ی مرا تو از این غم جدا مکن

اینان در آسمان بلندت کبوترند
نام تو میبرند به هرجا که میپرند

شرمنده ام که بیشتر از این نداشتم
این کودکان تمامیِ هستی خواهرند

در قلبشان عزای جوانت گرفته اند
در راه تو فدایی و قربان اصغرند

شمشیرشان میان کمر برق میزند
شاگرد درس رزم علمدار لشکرند

خون علی میان رگ این دو کودک است
جنگاوری این دو به زهرا قسم تک است

زینب بیا ببین چه قدر قد کشیده اند!
ازبسکه پا به صفحه‌ی مرقد کشیده اند

دشمن هنوز در کف این کوکان توست
تکبیر عرشیان پی هر دو جوان توست

در این زمان کم چقدر زخم خورده اند
از سر بگیر تا به کمر زخم خورده اند‌   ای مادر شهید که نذرت ادا شده
درقلب خسته ات چقدر غصه جا شده

از خیمه‌ها بیا و ببین بی پسر شدی
مثل من حسین تو از هر نظر شدی

«محمدحسن بیات لو»



هر چه از روز واقعه می‌رفت
دل عاشق به شور می‌افتاد
داشت کم‌کم غروب می‌آمد
داشت از عشق دور می‌افتاد

یک به یک جمع عاشقان را دید
که چگونه پی لقا رفتند
مثل پروانه‌ها، پرستو‌ها
بهر دیدار با خدا رفتند

با خودش زیر لب سخن می‌گفت:
خیمه‌ها خالی از دلاورهاست
نوبتی هم اگر حساب کند
نوبت انقلاب خواهرهاست!

در یم عاشقی شناور شد
دل خود را به موج دریا زد
هر چه از عشق می‌رسد نیکوست
رفت مجنون و رو به لیلا زد

به کمر بست جوشن خود را
مثل مـادر حماسه بر پا کرد
رفت و اِستاد در برابر شاه
با فغان استغاثه بر پا کرد:‌   ای سلیمان به درگه کرمت
سینه‌ای پر ز آه آوردم
گرچه مورم، به پیشگاه شما
بر سر دوش، کاه آوردم‌   ای که بر دیگران نظــر داری
خاطرت هست خواهری داری؟
خاطرت هست کنج این خیمه
وارث آه مادری داری؟

پیش این چشم‌های خیره به ما
دوست دارم که رو سفید شوم
بنت و اُخت شهیدم و حالا
پیش تو مادر شهید شوم

زِینِ أب هستم و جگر دارم
تا سر جان تو را هوا دارم
عاشقی را تمام خواهم کرد
جای یک تیغ، من دو تا دارم

این دو تا پیش‌کش که می‌بینی
هدیه‌ی من به انقلاب توأند
جای جامه به تن کفن کردند
تا بدانی در التهاب توأند

بهر زینب اگر پسر هستند
هر دو تا بهر تو سپر هستند
هر دو شاگرد درس عباسند
اهل رزمیدن و خطر هستند

لب خود‌تر کن و تماشا کن
رزم این بچه‌شیرهایم را
پیششان “یاعلی” بگو و ببین
غیرت این دلیرهایم را

دست رد کم بزن به سینه‌ی من
کاسه‌ی صبر من سرآمده است
رمز فتح دل تو دست من است
نوبت ذکر مادر آمده است!

دست رد می‌زنی به سینه‌ی من؟
سینه و میخ در که یادت هست!
قصد داری که بگذری از من؟
سیلی در گذر که یادت هست!

…روضه خواند و گرفت حاجت خویش
وه که این زن چه باوری دارد
همه گفتند خوش به حال حسین!
چه وفادار خواهـری دارد

…با همان اسم رمز یا زهرا
سوی جبهه شتاب می‌کردند
در دل بی‌قرار مادرشان
گوئیا قند آب می‌کردند…

«مصطفی هاشمی نسب»



گفتن از زینب و عشقش به تو کار زهراست
زینبی که همه‌ی دار و ندار زهراست
پرورش یافته‌ی باغ و بهار زهراست
باعث فخر همه ایل و تبار زهراست

عمه نه؛ مادر سادات پس از زهرا اوست
هیچ کس ثانی زهرا نشود، تنها اوست

خواهرت هست و بر این فیض مباهات کند
همه را مست خودش وقت مناجات کند   قبل تکبیر اذان با تو ملاقات کند
بهتر از حضرت عباس مواسات کند

شیرزن نه به خدا خالق غیرت زینب
حافظ خانه‌ی توحید و امامت زینب

نشر این عشق فقط از کرم زینب توست
عاشقی مشق شده با قلم زینب توست   هرچه غم در دل ما هست غم زینب توست
سرّ تربت که شفا از قدم زینب توست

کربلا جلوه‌گهِ محترم زینب شد
پیش‌تر از حرم تو حرم زینب شد

آمده تا که دوباره همه را مات کند
اینکه پیش از همه عاشق شده اثبات کند   نذر اولاد تو یک قافله سادات کند
تو دهی اذن و بر این ذهن مباهات کند

نه نگو ورنه قسم بر لب زینب آید
نام زهرا ببرد تا که گره بگشاید

این دو یوسف دو غلام علی اکبر هستند
این دو تا آبروی عترت جعفر هستند   آشنا با همه آیات مطهر هستند
تربیت یافته‌ی ساقی لشگر هستند

این جگرگوشه و آن پاره‌تن زینب توست
این حسین و دگری هم حسن زینب توست

حرمله کو که سه‌شعبه به کمان بگذارد
کو سنان نیزه به جسم دو جوان بگذارد   شمر کو پا به روی سینه‌شان بگذارد
سرشان را ببرد روی سنان بگذارد

تن‌ِشان را به سُم مرکبشان بسپارد
تا که دست از سر تو قوم لعین بردارد

«جواد حیدری»



تا صوت قرآن از لب آن‌ها می‌آید
کفر تمام نیزه‌ها بالا می‌آید

دجال‌های کوفه در حالِ فرارند
دارد سپاه زینب کبری می‌آید

سد سپاه کفر را درهم شکستند
تکبیر‌های حضرت سقا می‌آید

انگار که زخم فدک سر باز کرده
از هر طرف فریاد یا زهرا می‌آید

-خون علی گویان عالم را بریزید-‌ ای دشنه ها، تازه‌ترین فتوا می‌آید

آداب جنگ کربلا مثل مدینه است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چون ضربه هاشان سمت پهلو‌ها می‌آید‌ ای نیزه داران، نیزه هاتان را نکوبید
روز مبادا، عصر عاشورا می‌آید

خون گلوشان خاک را بی آبرو کرد
آسیمه سر با طشت خود یحیی می‌آید‌ ای تیغ‌های کُند، با تقسیم سر‌ها
چیزی از آن‌ها گیرتان آیا می‌آید؟!

این اولین باریست که از پشت خیمه
دارد صدای گریه‌ی آقا می‌آید

زینب بیا از خیمه‌ها بیرون، که تنها
با دیدن تو حال آقا جا می‌آید

«وحید قاسمی»


صف کشیده می‌رسد آن حیدر زهرا نشان
تا دهد آداب سر هدیه نمودن را نشان

در دوستش حاصل عمرش دو رعنا نوجوان
در پی اش الله اکبر گو همه هفت آسمان

وه بنازم بر امیر عشق و این سرلشگرش
تا به خرگاه سپه سالار عاشورا رسید

قامت رعنای دلبر پیش پایش قد کشید
از نفیر عصمت الهی به روح دل دمید

رشته‌ی هرچه محبت بود از طفلان برید
کرد امر عاشقی بر آن امیر و رهبرش

گر که خواهی رزم زینب بنگری اینان نگر
حاصل شیر محبت را به جسم و جان نگر

حیدر و جعفر به دو آیینه تابان نگر
عالمی را در پی گیسویشان حیران نگر

این غریب کربلا و هدیه‌های خواهرش
خود حمائل کرد شمشیری به روی دوششان

وعده‌ی دیدار مادر داد بر آغوششان
من نمی‌دانم چه سری گفت: او در گوششان

کرد از جام شهادت واله و مدهوششان
آتش عشق حسینی بود از پا تا سرش

گفت: یا ابناء زینب آبرو داری کنید
تا نفس دارید بهر غربتش کاری کنید

از ابوفاضل مدد گیرید سالاری کنید
من زنم امام شما باید علمداری کنید

جانت قربان یک تاری ز موی اکبرش
هستیش تا راهی میدان عاشورا نمود

هرچه مجنون بود مست ساغر لیلا نمود
لشگری را با دو رزمنده دگر رسوا نمود

خود به خیمه رفت و بر امدادشان آوا نمود
دستی از دل بر دعا دستی دگر بر معجرش

مو پریشان بین خیمه ذکر یا حیدر گرفت
بر قبول هدیه هایش دامن مادر گرفت

هر دودست مستجابش را به روی سر گرفت
تا خبر از کودکانش با دوچشم‌تر گرفت

دیده آوره حسین دو یار خونین پیکرش
به سر دوش حبیبش کعبه‌ی آمال او

چون همای پر شکسته خون چکد از بال و
تا که دید آن انکسار چهره و احوال او

از حرم بیرون نیامد بهر استقبال او
این اصول عاشقی آموخته از مادرش

«قاسم نعمتی»



خالی از عشق هرچه غیر از دوست
دست در دست مادر آمده اند
این دوسرباز، این دو شیر ژیان
پا که هیچ است، با سر آمده اند

بس که با اقتدار می‌آیند
مرگ زانو زده به محضرشان
پدر از تیره‌ی بنی هاشم
دختر حیدر است مادرشان

جان به کف آمدند و از آقا
اذن میدان جنگ می‌خواهند
مرگِ زیباتر از شهادت نیست
هر دو مرگی قشنگ می‌خواهند

هردوتا قول داده اند به هم
دیگری تیغ ناگهان نخورد
عهد بستند هرچه هم شد آب
در دل هر دوتا تکان نخورد

زینب از دور صحنه را می‌دید
شاد از این که سپاه او دو تن است
یکی از این دوتا شبیه حسین
دیگری هم مشابه حسن است

اندک اندک هوا غبار گرفت
کم کم آن روی سکه رو می‌شد
ورق قصه داشت بر می‌گشت
شرح این داغ مو به مو می‌شد

دست در دست هم رجز خواندند
در دفاع از حرم قسم خوردند
آتش کینه‌ها زبانه کشید
تا که نام علی به لب بردند

هر دو تا بچه آهوی معصوم
طعمه‌ی چنگ‌های تیر شدند
بین دستان عده‌ای دل سنگ
در دل سنگ‌ها اسیر شدند

تا که این دو به خاک افتادند
ناگهان دشت از صدا افتاد
سرشان را زدند بر نیزه
جسمشان زیر دست و پا افتاد

رفت آقا و یک تنه از دشت
هر دوتا را به خیمه‌ها آورد
وای از آن لحظه‌ای که از خیمه
یک نفر رفت و یک عبا آورد …

«مجتبی خرسندی»



گاه لیلایی و گهی مجنون
گاه مجنونم و گهی لیلا

گاه خورشید و گاه آیینه
روبروی همیم در همه جا‌   ای طلوع همیشه‌ی قلبم
با تو خورشید عالمینم من

تو حسینی، ولی گهی زینب
گاه زینب گهی حسینم من

وقت سجاده وقت نافله‌ها
لبمان نذر نام یکدیگر

دو کبوتر در این حوالی عشق
بر سر پشت بام یکدیگر

من و تو آیه‌های تقدیریم
من و تو همدلیم و همدردیم

خواب بر چشممان نمی‌آمد
تا که بر هم دعا نمی‌کردیم

دل ندارم تو را نظاره کنم
در غروبی که بی حبیب شدی

تکیه بر نیزه‌ی شکسته زدی
این همه بی کس و غریب شدی

کاش این جا اجازه می‌دادی
تا برای تو چاره می‌کردم

این گریبان اشتیاقم را
پیش چشم تو پاره می‌کردم

همه از خیمه‌ها سفر کردند
همه در خون خویش غوطه ورند

همه پیشت فدا شدند، اما کودکانم هنوز منتظرند

آن دمی که ممانعت کردی
میهمان نگاه من غم شد

از بلا و غمِ مصیبت تو
آن قدر سهم خواهرت کم شد

کودکانم اگر چه ناقابل
ولی از باده‌ی غمت مستند

آن دو بالی که حق به جعفر داد
به خدا کودکان من هستند

خنده‌ها با نگاه غمگینت
اذن پرواز بالشان باشد

اذن میدان بده به آن‌ها تا
شیر مادر حلالشان باشد

«علی اکبر لطیفیان»

انتهای پیام/

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: مناسبت های مذهبی محرم97 ائمه اطهار

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۰۶۰۷۹۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

نشان طلای رقابت‌های جام جهانی در دستان دختر چهارمحال و بختیاری

 به نقل از اداره کل ورزش و جوانان چهارمحال و بختیاری؛ روز دوم و پایانی رقابت‌های انتخابی جام‌جهانی ووشو ۲۰۲۴  با شرکت بیش از ۳۰۰ ورزشکار از ۳۸ کشور جهان به میزبانی شهر جیانگ‌یئن در کشور چین برگزار شد و ملی‌پوشان کشورمان برابر حریفان خود قرار گرفتند.

در بخش تالوی بانوان و در فرم چیانگ‌شو، زهرا کیانی با نمره ۹.۶۸ به مقام قهرمانی رسید و صاحب نشان طلا شد.

بیشتر بخوانید

چهارمحال و بختیاری قطب جوجیتسو کشور در اِستایل‌فِایت است

نماینده سنگاپور با نمره ۹.۵۳ دوم و ورزشکاری از اندونزی با امتیاز ۹.۴۴ سوم شدند.

زهرا کیانی پیش از این به مدال طلای فرم چانگ‌چوان دست یافته بود.

باشگاه خبرنگاران جوان چهارمحال و بختیاری شهرکرد

دیگر خبرها

  • بررسی آثار کلر ژوبرت نویسنده و تصویرگر مسلمان شده فرانسوی
  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (9 اردیبهشت)
  • نشان طلای رقابت‌های جام جهانی در دستان دختر چهارمحال و بختیاری
  • شمشیرباز یزدی از کسب سهمیه المپیک بازماند
  • جدیدترین شماره مجله «خیمه» منتشر شد
  • استقبال شاعر «سلام فرمانده» از غزل رهبر انقلاب
  • شاعر سلام فرمانده به استقبال غزل رهبر انقلاب رفت
  • ببینید | پوستر متحرک سروده‌ رهبر انقلاب در آستانه حمله سپاه به اسرائیل
  • مامان بگو برای دین و کشور رفتم؛ دست راست اسلحه و دست دیگرم کتاب
  • ماجرای نسبت فامیلی علیرضا قربانی با داور «محفل» از زبان احمد ابوالقاسمی + فیلم