چالشهای یک مادر شاعر، مخترع و عضو هیأت علمی/ ماجرای شعری که تن شاملو را لرزاند
تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۳۹۹۱۱۳۲
یکی از شاعرانی که در دیدار با مقام معظم رهبری شعرخوانی کرد، مادری از شرق اصفهان است که درباره چالشهای زندگیاش به عنوان یک مادر، مخترع و عضو هیأت علمی و همچنین نگاه مقام معظم رهبری به شعر و ادب سخن گفت.به گزارش بلاغ،در شب ولادت با سعادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی(ع) جمعی از استادان زبان و ادب پارسی و شاعران جوان و پیشکسوت با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکرم هاشمی از شرق اصفهان، شهر سجزی یکی از این شاعرانی بود که در محضر مقام معظم رهبری شعرخوانی کرد.
گفتوگو را با این شاعر جوان را در ادامه میخوانید:
لطفاً در ابتدا برای خوانندگان خودتان را معرفی کنید و اشارهای به سابقه تحصیلی و فعالیتهایتان داشته باشید؟
هاشمی: اکرم هاشمی، کارشناس ارشد هوش مصنوعی از دانشگاه صنعتی شریف هستیم و 6 سال سابقه تدریس در دانشگاههای مختلف و عضو هیأت علمی دانشگاه را نیز در پرونده خود دارم و در زمینه پژوهشی هم داور مجله «Elsevier» هستم و ثبت اختراع در دانشگاه هاروارد و سایت ناسا را نیز دارم.
از آن جایی که علاقه بسیاری به رشته کامپیوتر و نجوم داشتم به طور تخصصی وارد عرصه کامپیوتر شدم و پروژهای که کار میکردم بین رشتهای بود. دارای دو فرزند هستم که فرزند کوچکم چند ماهه است و به همین دلیل فعلاً تدریس ندارم.
از چه زمانی به فضای ادبیات و شعر علاقهمند شدید و شروع به شعر گفتن کردید؟ و اشعار و سرودههای شما در چه حوزه ای است؟
هاشمی: گرایش من به شعر و ادبیات و داستان از کلاس سوم دبستان آغاز شد و یک دفتر کوچک داشتم که در آن داستانهای کوتاه مینوشتم و نخستین شعرم را در مقطع دبیرستان گفتم و در کنار فعالیت علمی، مطالعه و آموزش در حوزه ادبیات و داستان هم داشتم که در نهایت از سال 94 به صورت تخصصی شعر را دوباره شروع کردم و تاکنون ادامه دادهام.
اشعار من در زمینههای آیینی، اجتماعی، عاشقانه و دفاع مقدس است و شعری که در محضر رهبر خواندم در حوزه دفاع مقدس بود.
آیا تاکنون کتابی از اشعار شما به چاپ رسیده و یا اینکه در آینده به چاپ خواهد رسید؟
هاشمی: تاکنون کتاب شعری را چاپ نکردم چون از سال 94 بحث شعر را به طور تخصصی شروع کردم و البته فکر نمیکنم تنها چاپ کتاب هدف من باشد؛ زیرا معتقدم زمانی باید دست به انجام چنین کاری بزنی که کاری متفاوت و حرف تازه در زمان خودت را داشته باشی.
بیشتر کتابها و اشعاری که منتشر میشود با کمی دقت متوجه میشویم که شبیه به هم هستند؛ البته تأکید میکنم نه همه اشعار بلکه بیشتر آنها چرا که ما شعرهایی داریم که موفق و نو بوده به خصوص در شهر اصفهان، اما در مجموع شعری که ما را جذب خودش بکند و علاوه بر درگیری احساسات، فهم و شعور انسان را هم درگیر کند، به سختی پیدا میشود، بنابراین زمانی میتوانی دست به چاپ کتاب زد که حرف تازهتر برای گفتن داشته باشی نه اینکه تکرار مکررات بکنی و یا وزن برای واژههای تکراری پُر بکنی.
روال انتخاب شعرا برای دیدار با رهبر انقلاب چگونه است؟
هاشمی: حوزه هنری هر استان اعلام میکند که شاعرانی که تمایل دارند در دیدار رهبری با شعرا، شعرخوانی داشته باشند، گزیدهای از اشعارشان را برای حوزه هنری ارسال کنند و تمام این اشعار برای حوزه هنری تهران ارسال میشود و حدود 10 نفر داور هستند که شعرها را بررسی میکنند و امسال حدود 5 هزار شعر بوده که از بین آنها 25 نفر از خانمها و آقایان برای شعرخوانی انتخاب شدند.
بعد از اینکه شعرها ارسال شد، خود حوزه هنری تصمیم میگیرد که شاعر چه شعری را بخواند و آن شعر را پرینت شده قبل از مراسم به دست شاعر میدهند، یعنی عصر همان روز مشخص میشود که شما شعرخوانی دارید و قرار است کدام یک از شعرهای ارسالی را بخوانید. در واقع آن شعری که امتیاز بیشتری دارد توسط داوران با بررسی کلیه ابعاد آن برای خواندن در مجلس انتخاب میشود.
البته شاعران دیگر هم شرکت میکنند و شعرهای خوبی هم داشتند اما به دلیل کم بودن وقت حدود 25 نفر فرصت میکنند، شعرخوانی داشته باشند و به طور یقین شاعرانی که در این مراسم حضور دارند شعرهای بسیار ارزنده و خوبی دارند.
حاشیه ای از دیدار هست که برایتان ماندگار باشد؟
هاشمی: تک تک لحظههای دیدار برایم ماندگار و با ارزش است، به طور مثال شاعران از ساعت 4 بعد از ظهر در حوزه هنری تهران حاضر میشوند و کارتهای ملاقات داده میشود، این هیجان وصفناپذیری است که شما به دیدار رهبر انقلاب دعوت شدهاید و برای شما کار ملاقات صادر شده و حتی شماره صندلیتان هم مشخص شده و مهمتر اینکه رهبر معظم انقلاب برای حوزه شعر و ادبیات فارسی و به خصوص فعالان در این حوزه آنقدر ارزش قائل هستند که تمامی دیدارهایی که رهبری دارند، جنس این دیدار کاملاً متفاوت و دیدار صمیمی است و اگر به نکاتی که ایشان میفرمایند دقت شود، نشان دهند اهمیت این عرصه در نگاه ایشان است.
زمانی که در حضور رهبری شعر میخواندید چه احساسی داشتید؟
هاشمی: لحظهای که داشتم شعر را میخواندم خیلی مهم بود که شعر را با دقت بخوانم، چون شعر دو روایت موازی را هم زمان مطرح میکرد و از کلمات خاصی در شعر استفاده شده بود و این خیلی مهم که این کلمات به درستی و دقیق تلفظ بشوند و رهبر هم با دقت به اشعار از جمله به شعر من گوش میدادند؛ چرا که همانطور که گفتم شعر من حالت روایی داشت و این اهمیت درست خواندن و تلفظ کلمات را بیشتر میکرد تا بتوانم به درستی آن را ادا کنم.
حضرت آقا پس از پایان شعر گفتند که خیلی خوب بود، غزل نمادین و سمبلیک است و بعد هم آرزوی موفقیت برای من کردند.
شعری را که در محضر رهبر انقلاب خواندید بازگو کنید.
هاشمی: نشست روی زمین، پهن کرد دریا را
کشید پارچه را، متر کرد پهنا را
درست از وسط آب، قایقی رد شد
شبیه قیچی مادر، شکافت دریا را
صدای تَقتَتَتَق... تیر بود میبارید
صدای تِقتِتِتِق... دوخت چتر خرما را
کنار قایق بابا که خورد خمپاره
بلند کرد و تکان داد خُرده نخها را
فرو که رفت در انگشت مادرم سوزن
کسی دقیق نشانه گرفت بابا را
وَ آب از کف قایق سریع بالا رفت
و تند مادر هی کوک زد همانجا را
بریده شد نخ و از توی قاب بابا دید
میان دامن خود چرخ میزند سارا
نظر شما درباره میزان دقت و توجه رهبر معظم انقلاب به حوزه ادبیات و شعر چیست؟
هاشمی: شعرهایی که آنجا خوانده میشود حضرت آقا با دقت به تمامی اشعار گوش میدهند و گاهی نقد و یا پیشنهادی هم میدهند، مثلاً به یکی از شعرا گفتند اگر فلان واژه جایگزین شود، خیلی بهتر است و این خیلی مهم و جالب است.
به نظر من این میزان از توجه و تسلط رهبری نشان از علم و آگاهی و اهمیت ایشان در این حوزه دارد و نشان میدهد رهبر معظم انقلاب هم در این حوزه تخصص دارند و هم در کلیه سبکها مطالعه دارند. ایشان از جریان شعری معاصر کشور به خوبی آگاهی دارند و در این زمینه مطالعه و تحقیق میکنند و حتی سؤال میکنند. همه اینها سبب میشود تا هم خودشان به روز باشند و هم تشویق و یا تکلیفی شود تا شاعران و فعالان حوزه ادبیات هم به روز و با مطالعه باشند.
کدام بخش از مراسم یا سخنان رهبری برای شما جالب و جذاب بود وتوانست به سوالات شما پاسخ دهد؟
هاشمی: نکتهای که برای من خیلی جالب بود و خودم با آن درگیر بودم این بود که وقتی در فضای شهر شعر را میخوانی و نقد و انتقاد میکنند، به آن شعر و شاعری میگویند و معتقدند که اینها بیشتر جنبه شعاری دارد و رهبری کاملاً بر این مسأله واقف هستند و دقیقاً به این مسأله اشاره دارند که چه کسی گفته این اشعار شعار هستند؟ وقتی قلههای بلند شعر فارسی را میبینم و بررسی میکنیم، متوجه میشویم بهترین شعرا شاعرانی هستند که نکات اخلاقی و انسانی را مطرح کردند، به طوری که ایشان تصریح کردند که شما ببینید چه شعرهایی در تاریخ قله شعرها بودهاند، این شعرها، شعرهایی موفقی هستند که پس از گذشت سالیان سال هنوز در حافظه تاریخ وجود دارند، اما در کنار آنها یک سری تکنیک هست که باید رعایت شود چرا که امروز ارتباطها و به خصوص ارتباط با نسل جدید نسبت به گذشته تغییر کرده است و رهبر فرمودند که شما این اشعار را شعار تلقی نکنید و صرفاً زیباشناسی شعر را از خود شعر جدا نکنید و بدانید که خود شعر تبیین مسائلی است که با مسائل انسانی توجه میکند و اگر این تبیینها انجام شود، سبب میشود تا به شعر خودتان ارزش دهید.
در این خصوص از برخی از اشعار مولانا و یا شعر معروف «کجایید ای شهیدان خدایی» را مثال زدند و فرمودند، ببینید، انگار شاعر این شعر در همین زمان زیست میکرده است. یعنی آنقدر زبان و شعر سالم است که ما احساس میکنیم مولانا و یا برخی دیگر از شعرا اشعارشان را در زمان ما سرودهاند.
در گذشته هم تجربه دیدار با رهبر و به خصوص در چنین مراسمی را داشتهاید؟
هاشمی: سال گذشته هم در دیدار با مقام معظم رهبری حضور داشتم، اما شعرخوانی نداشتم و امسال نخستین سالی بود که توفیق پیدا کردم در محضر ایشان شعر بخوانم.
سال گذشته توانستم به رهبری نزدیک شوم و سلام پدرم را خدمت ایشان برسانم، پدرم خیلی آرزو دارند به دیدار حضرت آقا بروند اما متأسفانه تا به امروز فرصتی پیش نیامده است. سال قبل با رهبر معظم انقلاب هم کلام شدم، اما امسال ترجیح دادم جلو نروم تا افرادی که دیدار اولشان است پیش حضرت آقا بروند و با ایشان صحبت کنند.
ماجرا لرزیدن تن شاملو که رهبری در جلسه فرمودند چه بود؟
هاشمی: رهبر معظم انقلاب فرمودند، احمد شاملو سرآمد شعر سپید است و شعر عاشورایی که شما در قالب سپید خواندید، محتوا و قالب زیاد همخوانی ندارد.
مشکلاتی که امروزه در حوزه ادبیات و به خصوص شعر وجود دارد را چه میدانید؟
هاشمی: مشکلاتی در حوزه ادبیات و شعر وجود دارد و با صحبت با دیگر شاعران و داوران هم متوجه شدم و حتی قبل از اینکه خودم شعر را بخوانم به آن فکر میکردم این بود که شعر شاعران زمان ما خیلی شبیه به هم است. باید سعی کنیم دامنه موضوعات شعر را گستردهتر از این که هست، بکنیم و از حالت اشتراک و تکرار خارج شویم؛ البته من ادعا نمیکنم که خودم این کار میکنم بلکه میتوانم، بگوییم این دغدغهای است که خودم من به دنبال آن هستم تا به این نقطه برسم.
شاعران با مشکلات مادی روبهرو هستند، خیلی از آقایان در زمینه شاعری استعدادهای زیادی دارند ولی مجبور هستند برای تهیه هزینههای زندگی دو شغله باشند و اگر بخواهند و تلاش کنند در کنار کار به شعر بپردازند. ایرادی ندارد و از طرف شاعران علاقهمند توجیه دارد، اما از طرف جامعه چه توجیهی دارد ؟آیا بیمه برای شاعران پرداخت میشود؟ سردمداران باید به این امر بیشتر توجه کنند چون هنر، پوشش مهمی در هر جامعهای است و باید روی آن سرمایهگذاری کرد.
فکر میکنید جامعه امروز چقدر به شعر نیاز دارد و شعر چه کمکی به جامعه و انسان میکند؟
هاشمی: حرکت شعرا در جامعه ما خیلی خودجوش است و باید به مسائل و مشکلات شاعران بیشتر رسیدگی شود، شاعر و شعر گفتن معقولهای است که باید از خیلی از چیزها گذشت که این خیلی چیزها میتواند زمان هم باشد که البته شعر این ارزش را دارد. اما اگر از شعرا حمایت شود، نتیجه بهتری خواهد داشت، چون شعرا شاخکهای هستند که در جامعه وجود دارند. مثلاً اگر یک اتفاق خوب یا بد در جامعه بیافتد شما در واکنشهای ابتدایی واکنش شعرا را در قالب شعر میبیند و یا در فضای تمدنسازی که تفکر و فلسفه نقش اساسی دارد، حضور شعرا و نقش شاعران بسیار مهم است و مردم ما از ابتدا تاکنون به فضای شعر بسیار علاقمند هستند، بنابراین اگر شعر در خدمت ارزشهای انسانی باشد میتواند سازنده باشد و در جامعه خودش تأثیر بگذارد.
جامعه ما باید همانند دیگر کشورها از شاعران حمایت کند و این در نهایت به نفع همان جامعه و مردم آن کشور است.
آیا برای اشعار خودتان هدفگذاری خاصی را دنبال میکنید؟
هاشمی: هدف من این است که اگر شعر مینویسم برآمده از احساسات تفکر و دادههای ذهنی خود باشد، یعنی سفارشی نوشتن را علاقهای ندارم، اگر مذهبی، اجتماعی، سیاسی مینویسم حس را منتقل کنم و تصنعی و تکرار نباشد و خلاقیت داشته باشد.
اشارهای به ثبت اختراعی که کردهاید، داشته باشید؟
هاشمی: به دلیل علاقهای که داشتم، میخواستم پروژهای بین رشته کامپیوتر و نجوم را انجام بدهم. معضلی که در جامعه ما از لحاظ علمی و تولید علمی وجود دارد این است که بیشتر پروژههای علمی ما خاک میخورد و مقالات زیادی چاپ و کتابهای بسیاری نوشته میشود که تنها در قفسه کتابخانهها جای میگیرد و پیادهسازی نمیشود چرا که بیشتر به سمت دریافت مدرک و رزومهسازی ختم میشود؛ در صورتی که باید مشکل بومی مملکت خود را حل کنیم نه اینکه بنویسیم و ثبت کنیم. بدین منظور با منجمان صحبت کردم که طرح آشکارسازی هلال ماه بحرانی که صرفاً یک مسأله علمی است و بعضیها فکر میکنند به ماه رمضان هم مربوط میشود را پیادهسازی کنم. این طرح مربوط به زمانی میشود که هلال در آسمان بحرانی باشد و با دوربین و تلسکوپ دیده نشود، در این صورت از آسمان تصویر گرفته و با پردازش کامپیوتری هلال را تشخیص میدهیم که خیلی مهم است و قوانین فیزیک هم درگیر میکند.
در چنین مواقعی هلال با تکنولوژی در آسمان دیده نمیشوند و با آشکارسازی اثبات میکنیم که در طول و عرض جغرافیایی و سن ماه هم هلال در آسمان وجود دارد.
با کمک مرکز آموزش نجوم ادیب اصفهان و دوربین دانشگاه شریف به صورت مقاله، پیادهسازی هلال ماه بحرانی، ثبت اختراع شد که با استقبال در خارج از کشور روبهرو شد و طبق معمول داخل کشور برای این کار آنطور که باید ارزشی قائل نشدند.
این طرح در سایت ناسا برای کسانی که محقق و پژوهشگر هستند و دانشگاه هاروارد و اداره مالکیت صنعتی تهران ثبت شد
چرا با سابقه علمی که داشتید حاضر شدید از هیأت علمی استعفا دهید و مشغول بچهداری شوید؟
هاشمی: من به عنوان هیأت علمی در دانشگاههای اصفهان و شهرهای حاشیه تدریس کردم. دو فرزند دارم و معتقدم همانطور که برای پروژه کامپیوتر باید از صبح تا شب وقت بگذاری تا به نتیجه برسد باید برای بچهها هم به همین صورت وقت بگذاریم تا در آینده نتیجه آن را ببینیم. به همین خاطر فعلاً از هیأت علمی دانشگاه استعفا دادم و زمانی که بچههایم بزرگتر شدند کار پژوهش علمی را شروع میکنم و این بدین معنی نیست که بچهها بخواهند جلوی پیشرفتم را بگیرند. اگر هدف مشخص باشد فرقی نمیکند که در دانشگاه یا در زندگی فرد مفیدی باشیم.
با توجه به اینکه فرزند اولم پانزده روزه بود که به سر کار میرفتم سختیهای زیادی متحمل شدم. هیأت علمی بودن، درس جدید و تدریس شوخی نیست، باید کار کنی و به جلو حرکت کنی و اگر مادرم به من کمک نمیکرد من نمی توانستم.
با توجه به نظر روانشناسان که بچه تا زیر دو سال مادر باید در کنارش باشد و اگر شرایط جامعه ایجاب میکند که در کنارش نباشد باید یک نفر دیگر همیشه پیش او باشد تا از لحاظ روانشناسی احساس امنیت کند، ولی هیچ کس نمیتواند جای مادر را پر کند به همین دلیل من به شخصه هرگز فرزندم را در مهد یا پیش پرستار نمیگذاشتم.
با توجه به اینکه ساعات تدریسم کم بود ولی با بزرگ شدن فرزندم و رسیدن به سن سه سال و نیمی و صحبت کردنش متوجه شدم که به من بیشتر نیاز دارد و باید پیش او باشم، برای همین بچه دوم را هم به دنیا آوردم تا همپوشانی داشته باشد و در این مدت در کنار او هم باشم تمام این صحبت ها بدان معناست تاثیر حضور یک زن در جایگاه همسری و مادری کمتر از حضور او در جامعه نیست.
آیا استعفا از کار و بچهداری به معنی تضعیف حقوق زن نیست؟
هاشمی: خودم از سن پایین علاقه زیادی به پژوهش علمی و کارهای هنری داشتم و به آن فکر میکردم و زن بودن خودم را هم در نظر میگرفتم که برایم یک مسأله بود. همه اینها درست، اما من مثال زدم همانطور که پروژه کامپیوتر نیاز به خودت و زمانت دارد تا به نتیجه برسد، آیا یک انسان لایق وقت گذاشتن نیست؟
برای همه نمیتوانیم یک نسخه بپیچیم هر کس با توجه به شرایط خودش باید ببیند صلاح زندگیش چیست؟ اما برای همه یک حقیقت واحد وجود دارد که در پیادهسازی یک زن با زن دیگر فرق دارد.
رهبر معظم انقلاب چند سال پیش در یک سخنرانی فرمودند، اگر در محل کار شما کار را زمین بگذارید چند نفر دیگر هستند که آن را بر عهده بگیرند، ولی اگر کار منزل را زمین بگذارید چه کسی میتواند آن را انجام دهد؟ اگر من از کار هیأت علمی استعفا بدهم هزاران نفر در آرشیو هیأت علمی خواستار برعهده گرفتن کار هستند اما در کار منزل کسی نیست که بتواند نقش من را آنگونه که باید ایفا کند.
البته من چون به کار علمی و هنری علاقهمند هستم به این معنی نیست که اگر بچههایم به دنیا آمدند به طور کلی کار را کنار بگذارم این ارتباط را از حالت پررنگ، کم رنگ میکنم تا دوباره بتوانم بهتر ادامه بدهم. اما فکر میکنم قانونهایی که برای حقوق زنان در این شرایط در نظر گرفتهاند مشکل است. به عنوان مثال چرا فقط 9 ماه مرخصی زایمان باشد که این شامل شغلهای دولتی است و شغلهای قراردادی این را هم ندارند.
در قانون مشکلات زیادی داریم مثل قانون شیردهی که صرفا برای مکانهای دولتی است مگر چند درصد خانمها کار رسمی و دولتی دارند. کار رسمی به آن صورت وجود ندارد؛ چرا باید خانمها اضطراب و استرس داشته باشند، قانونها باید اصلاح شود تا بار استرس کمتر شود و نگرانی برای برگشت نداشته باشند، امنیت شغلی نیست و در واقع پارامترهای فیش حقوقی ایراد دارد.
یکی دیگر از تفاوتهای خانم ها نسبت به یکدیگر همسر است اینکه همسر یک خانمی قبل از ازدواج با هم به توافق رسیده باشند که وقتی بچه به دنیا آمد آیا با کار کردن وی موافق است یا مخالف.
این یک شعار است که همه مردان موافق باشند، شاید یک مردی واقعاً دوست نداشته باشد و باید قبل از ازدواج مطرح شود و این نیاز به همراهی شریک زندگی دارد چرا که نمیشود فرمان زندگی توسط یک نفر چرخیده شود، چون جهت حرکت کشتی عوض میشود؛ برای همین بعضی خانمها که از حمایت بیشتر همسرشان برخوردار هستند بیشتر میتوانند در جامعه فعالیت داشته باشند.
من اگر بخواهم کار هنری و علمی انجام بدهم نمیتوانم بگویم خانواده من تحت شعاع قرار نمیگیرند ولی این تحت شعاع قرار گرفتن را با حرکت در جهت مثبت شیرین میکنم و در زمان نیاز از اطرافیانم کمک میگیرم و با برنامهریزی و کمک خانواده خودم و همسرم آن را حل میکنم.
منبع: بلاغ مازندران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.bloghnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «بلاغ مازندران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۹۹۱۱۳۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محمد رهبری، پژوهشگر شبکههای اجتماعی: گشت ارشاد بیشتر از حمله ایران به اسراییل مورد توجه قرار گرفت/ جامعه از زمان ماجرای مادر قمی به مسأله حجاب حساس شده/ در ایتا یک جزیره جدا از جامعه شکل گرفته است
به گزارش جماران؛ رویداد24 نوشت: شبکههای اجتماعی کمتر از یک دهه است که بدل به مهمترین سکوی بیان آزاد نظرات شهروندان تبدیل شدهاند. علیرغم فیلترینگ گسترده، روندهای این شبکهها هنوز شاخص مهمی برای فهم تحولات جامعه ایران است.
شبکههای اجتماعی، نمونه مهمی برای بررسی جامعهشناسیاند. این شبکها اثرات روانی بسیاری بر کاربران میگذارند که این تأثیرات در حوزه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، سبک زندگی و... بروز و ظهور دارد. از جمله در شبکههای اجتماعی داخلی که برخی مدعیاند با توجه به نظریه پژواک، مدیران این مجموعه از تاکتیک جامعهی همفکر برای القا نظریات خود و تزریق نگاه افراطی استفاده میکنند. در نمونه دیگر بررسی محتوایی و آماری رفتار کاربران در توییتر نیز نشان میدهد ک جامعه با وجود شرایط بحرانی جنگی، حساسیتهای اجتماعی و فرهنگی خود را از دست نداده و واکنشها نسبت به طرح نور، بسیار جدی است.
به جهت بررسی موضوع فوق، گفتگو کردیم با محمد رهبری، جامعهشناس و پژوهشگر شبکههای اجتماعی، که در ادامه مشروح آن را میخوانیم:
در یک نگاه کلی، فضای مجازی و شبکههای اجتماعی در چند ماه اخیر، از نظر محتوا، محدودیت و کاربران در چه وضعیتی قرار داشت؟
در چند ماه اخیر بحث انتخابات مجلس و تنش ایران و اسراییل را در پیش داشتیم که در فضای اجتماعی از جمله توییتر، جلب توجه کرده بود. در کنار آن بحث آقای صدیقی، طرح نور، ماجرای حجاب درمانگاه قم و بازگشت گشت ارشاد به خیابان نیز بسیار مطرح شده است. در هر کدام از این موضوعات، کاربران مختلفی مشارکت داشتند.
در انتخابات مجلس عمدتاً جریان اصولگرایی بیشترین فعالیت را داشتند، البته بخشی از کاربران اصلاحطلب نیز کار کردند. در موضوع مربوط به آقای صدیقی و مباحثی که راجع به ایشان و زمین ازگل مطرح شده بود نیز، اصولگرایان و اصلاحطلبان حضور پررنگتری داشتند.
در موضوع مربوط به تنش میان ایران و اسراییل، حجم بسیار زیادی از داده منتشر شد و بر اساس میزان واکنشها به آن، میتوان آن را یکی از مهمترین موضوعات یکسال اخیر تلقی کرد. تمام گروهها و جریانات سیاسی مخالف جمهوری اسلامی، اصلاح طلبان و منتقدین و اصولگرایان و جریان انقلابی با تنوع درونی این گروهها، به بحث تنش میان ایران و اسراییل پرداخته بودند. فقط در فاصله 24 ساعت ابتدایی پس از حمله ایران به اسراییل، حدود 1 میلیون توییت و ریتوییت به زبان فارسی منتشر شد که اهمیت این مسأله را نشان میدهد. به لحاظ محتوایی نیز تنوع داشتیم، از افتخار و شادمانی برای حمله به اسراییل تا انتقاد نسبت به این مسأله که توسط طیفهای مختلف منتشر شده بود.
طرح نور در فضای مجازی بازتاب بسیاری یافت، وسعت برخورد کاربران با این پدیده در شبکههای اجتماعی چگونه بود؟
نکته قابل توجه در چند ماه اخیر بحث برخوردها در زمینه حجاب است که از قبل عید و در جریان درمانگاه قم، قابل مشاهده شده که جامعه نسبت به آن حساس شده است و این را از واکنشهای عمومی به آن موضوع فهمید. به لحاظ تنوع هم تمام طیفهای سیاسی داخل و خارج به آن ماجرا توجه کرده بودند. بعد از عید با آغاز طرح نور این حساسیت به قدری اوج گرفت که بعد از حمله ایران به اسراییل و در روزهایی که پیشبینی میشد اسراییل به ایران پاسخ دهد، مسأله اصلی فضای توییتر، بازگشت گشت ارشاد به خیابان بود. بیشترین محتوایی که در روزهای چهارشنبه و پنجشنبه پیش از پاسخ اسرائیل به ایران در فضای توئیتر مطرح بود، مسأله گشت ارشاد بود که بیشتر از اسراییل مورد توجه قرار گرفت.
نکته خیلی جالب در بررسی دادهها، حضور کاربران روزمرهنویس در واکنش به فعالیت دوباره گشتهای ارشاد است. این کاربران به ندرت در مسائل سیاسی ورود میکنند و عمدتا به مسائل خودشان میپردازند، اما در این ماجرا شاهد هستیم که این طیف نیز توییتهای زیادی داشتند. بعد از یکسال دوباره شاهد بازگشت حساسیتها نسبت به حجاب و سیاسیتر شدن کاربران روزمرهنویس به دنبال این مسأله هستیم.
آیا میتوان ادعا کرد که توییتر بر فضای سیاسی و فضای سیاسی بر توییتر اثر تعیینکننده میگذارد؟
توییتر و بهطور کلی شبکههای اجتماعی، به دلیل تغییر شکل روابط انسانی، تأثیرات عمیقی بر عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، داشتهاند. از آنجایی که عمده روابط انسانی به فضای آنلاین منتقل شده، این امر بر روی مسائل سیاسی و اجتماعی نیز تأثیر خود را خواهد داشت.
یکی از این تأثیرات، قطبی شدن فضای عمومی است. شبکههای اجتماعی میتوانند باعث قطببندی در جامعه شوند. قطببندیها در جامعه ما در توییتر بازنمایی و تشدید میشود. محیط توییتر و سایر شبکههای اجتماعی امکاناتی را فراهم میکنند که اجتماعات همفکر در آنجا شکل بگیرد. کاربران، کسانیکه را که با آنها اختلاف دارند دنبال نمیکنند و در مواردی مسدود (بلاک) میکنند. این رفتارها در شبکههای اجتماعی باعث تشدید قطببندیها در جامعه میشود. از آنجاییکه بسیاری از کاربران توییتر، کنشگران سیاسی و مدنی هستند، قطببندیها را به فضای واقعی نیز میرسانند. در نتیجه ما شاهد شکلگیری چرخه قطببندی هستیم؛ به این شکل که قطببندی موجود در جامعه وارد شبکههای اجتماعی شده و آنجا تشدید میشود و کاربرانی که در عرصه عمومی اثر دارند، این قطببندی تشدید شده را به آن محیط نیز منتقل میکنند و در ننتیجه قطببندی به شکل تشدید شدهتر به جامعه بازمی گردد و مرتبا شاهد افزایش قطببندیهای سیاسی هستیم.
نظریه «اتاق پژواک» در شبکههای اجتماعی چگونه تعریف میشود و تا چه حد بر رفتار کاربران اثرگذار است؟
افراد عموماً ترجیح میدهند که در محیطی قرار بگیرند که همفکرانشان درآنجا حضور دارند و مواضع همدیگر را تأیید کنند. در نتیجه هر فردی که درون اجتماع افراد همفکر با خودش قرار گرفته، مرتبا انعکاس و پژواک صدای خود را از دیگر بخشهای شبکه (همان کاربران همفکر) میشنود. به همین خاطر به این پدیده، اتاق پژواک میگویند. این فضا باعث میشود افراد حس کنند که اکثریت هستند و در نتیجه خود را برحق میدانند. تمام اینها باعث میشود تحملشان نسبت به نظرات دیگر کمتر شود و عقیدههایشان محکمتر شود. وقتی چنین اتفاقی میافتد، شاهد تشدید قطببندیها هستیم. در محیطهای قطبی گرایش به دیدگاههای رادیکال بیشتر است و کاربران تمایل دارند به کسانی بپیوندند که مواضع رادیکالتری دارند.
این پدیده تا چه حد در شبکههای اجتماعی داخلی نظیر ایتا، دیده میشود؟
ابتدا باید بگویم که این امر تا حدی در شبکههای اجتماعی مختلف و پیامرسانها دیده میشود. در توییتر ممکن است اجتماع همفکر میان چندین گروه مختلف شکل میگیرد؛ اما آنچه در ایتا شاهد هستیم شکلگیری یک اتاق پژواک بزرگ و اجتماع افراد همفکر بزرگ در کل این شبکه هست. بنظر میرسد آنچه در خصوص کاربران فعال در ایتا مشاهده میشود، شکلگیری یک جزیره جدا از کل جامعه است چرا که دیدگاههای مختلف در آنجا مطرح نمیشود و همین امر باعث تشدید قطببندی سیاسی و در نتیجه افزایش رادیکالیسم میشود. در نتیجه احتمال اینکه کاربران فعال ایتا به مرور گرایش به مواضع افراطی پیدا کنند، بیشتر میشود.
مواضع افراطی برخی کاربران شبکههای اجتماعی داخل، مشخصاً در چه حوزههای بروز و ظهور دارد و مثال آن چیست؟
ما در ایتا میبینیم که درباره علم پزشکی عقاید خیلی خاصی جریان دارد؛ بحثهایی که درباره دلارزدایی مطرح میشود در ایتا خیلی جدی است. در حوزه سیاسی نیز همینطور است و برخی تحلیلگران، نتیجه انتخابات مجلس در تهران را نتیجه رأی کاربران ایتایی میدانند که به جریانی خاص رای دادند.
راهکار عبور کاربران از فضای افراطی گلخانهای درون برخی شبکههای اجتماعی و جلوگیری از دیدگاههای تنشآمیز چیست؟
سه راه حل بیشتر نمیتوان پیشنهاد کرد؛ اول اینکه پلتفرمهای داخلی بسته شود که من موافق این ایده نیستم. راه حل دوم متکثر کردن کاربران پلتفرمهای داخلی است تا در آن دیدگاهها و عقاید متنوعی طرح شود که میبینیم که این هم جواب نداده است. جریان قدرتمند حامی ایتا سالها تلاش کرده گروههای مختلف در آنجا حضور داشته باشند اما با وجود تمامی حمایتها از ایتا، فقط گروه خاصی در آنجا فعال است. راه حل سوم این است که تلاش شود کاربران ایتا در پلتفرمهای دیگر حضور داشته باشند که این امر با رفع فیلترینگ محقق میشود. اساسا بخش مهمی از کاربران ایتا پس از فیلترینگ به آنجا پیوستند و اگر سهولت دسترسی از ایتا، در استفاده از سایر شبکههای اجتماعی وجود داشته باشد و این کاربران در سایر پلتفرمها در معرض عقاید دیگر قرار بگیرند، شاید بخشی از مسأله حل شود. بنابراین رفع فیلتر شبکههای اجتماعی چاره کار است.
نظریه سرمایهداری نظارتی که مدعی است دولتها با استفاده از اطلاعات کاربران، برای آنها استراتژی تعیین کرده و شهروند را تبدیل به یک الگو خاص خود میکنند، تا چه حد در ایران جریان دارد؟
در دوران جدید، اطلاعاتی که در شبکههای اجتماعی وجود دارد، یک منبع بزرگ برای دولت هاست که شهروندان خود را بشناسند و کاربران کشورهای دیگر را نیز شناسایی کنند. این شیوه در تمام کشورها جریان دارد و هم استفاده و هم سوءاستفاده میشود. وقتی مردم از اینترنت و شبکههای اجتماعی استفاده میکنند، یعنی اطلاعات خود را در معرض دید حکومتها قرار میدهند.